خلاصه کتاب امر غریب زیگموند فروید | تحلیل عمیق Das Unheimliche

خلاصه کتاب امر غریب زیگموند فروید | تحلیل عمیق Das Unheimliche

مفهوم «امر غریب» (The Uncanny) در روانکاوی زیگموند فروید به حسی خاص از اضطراب و هراس اشاره دارد که از چیزی آشنا یا زمانی آشنا نشأت می گیرد، اما به دلیل سرکوب به شکلی ناآشنا بازمی گردد. این پدیده صرفاً ترس نیست، بلکه تجربه ای عمیق تر از ناآشنایی در دل آشنایی است.

زیگموند فروید، پدر روانکاوی، در جستار تأثیرگذار خود با عنوان «امر غریب» (The Uncanny)، به یکی از مرموزترین و پیچیده ترین احساسات انسانی می پردازد: آن حس ناخوشایند و عمیقاً آزاردهنده که از مواجهه با چیزی که در ظاهر آشنا به نظر می رسد، اما در باطن حسی از ناآشنایی و تهدید را برمی انگیزد، نشأت می گیرد. این جستار نه تنها در روانکاوی، بلکه در فلسفه، ادبیات و هنر جایگاهی مهم و بحث برانگیز دارد. فروید در این اثر خود را درگیر پرسشی بنیادین می کند: چرا گاهی اوقات چیزهایی که باید برای ما آشنا باشند، یا زمانی آشنا بوده اند، حسی از ترس و اضطراب عمیق و مرموز را در ما ایجاد می کنند؟ این مقاله کوششی است برای ارائه خلاصه ای جامع، تحلیلی و قابل فهم از مفهوم پیچیده «امر غریب» زیگموند فروید، تا خوانندگان را با ابعاد مختلف این پدیده روانکاوانه آشنا سازد.

درک امر غریب: تعاریف و ریشه شناسی

برای درک عمیق مفهوم «امر غریب»، ابتدا باید به ریشه های زبانی آن در زبان آلمانی بازگشت و سپس تمایز آن را با ترس های معمولی روشن ساخت. فروید در این مسیر، به تعریف پیشینی فریدریش شلینگ از این مفهوم نیز توجه ویژه ای نشان می دهد که به خوبی، ابهام پنهان در دل این پدیده را نمایان می سازد.

ریشه های زبانی Unheimlich: واژه آشنا و غریب

واژه آلمانی «Unheimlich» که فروید آن را محور بحث خود قرار می دهد، از ریشه «Heimlich» گرفته شده است. این واژه به خودی خود دارای تناقضاتی است که به خوبی ماهیت امر غریب را منعکس می کند. «Heimlich» از یک سو به معنای «آشنا»، «خانگی»، «راحت» و «امن» است؛ یعنی چیزی که به خانه و خانواده تعلق دارد و حس امنیت و آرامش را به ارمغان می آورد. اما از سوی دیگر، همین واژه می تواند به معنای «مخفی»، «پنهان»، «محرمانه» و «مکنون» نیز باشد؛ چیزی که از دید عموم پنهان شده و سری است. این دوگانگی در معنای «Heimlich» نقشی کلیدی در فهم «Unheimlich» ایفا می کند. وقتی پیشوند «Un-» به آن اضافه می شود، به معنای «ناآشنا»، «غیرخانگی» و «غریب» در می آید. اما فروید استدلال می کند که این صرفاً به معنای ضدیت با آشنایی نیست، بلکه بازگشتی از معنای دوم «Heimlich» است: چیزی که زمانی پنهان بوده و اکنون به شکلی غافلگیرکننده آشکار شده است. این چرخش معنایی، نشان می دهد که امر غریب نه کاملاً ناآشنا، بلکه چیزی است که آشنایی آن در عمق پنهان شده بود و حال به طرزی نامنتظر خود را نشان می دهد.

فراتر از ترس صرف: تمایز امر غریب

امر غریب صرفاً یک ترس معمولی نیست. ترسی که از یک موقعیت خطرناک یا یک شیء مشخص و تهدیدآمیز نشأت می گیرد، قابل توضیح و اغلب قابل پیش بینی است. اما امر غریب، حسی متمایز و ویژه را در فرد برمی انگیزد؛ ترکیبی از ترس، اضطراب، ناامنی، ابهام و نوعی آشنایی مرموز. وقتی فرد با امر غریب مواجه می شود، احساس می کند با پدیده ای روبه رو شده است که اگرچه عجیب و ناآشناست، اما در عین حال نوعی ارتباط گمشده یا فراموش شده با آن دارد. این حس «آشنایی ناآشنا» است که امر غریب را از دیگر انواع ترس متمایز می کند. این تجربه اغلب با یک حس «شومی» و «تقدیر» همراه می شود که فرد را در برابر آن بی دفاع می سازد، چرا که منشأ آن به جای جهان بیرونی، در اعماق روان اوست.

تعریف شلینگ و تأیید فروید: آشکار شدن پنهان

فریدریش شلینگ، فیلسوف ایده آلیست آلمانی، پیش از فروید تعریفی از امر غریب ارائه داده بود که فروید آن را «تنها مطلبی که از زیبایی شناسی به بحث از امر غریب پرداخته» می نامد و به آن ارجاع می دهد. شلینگ امر غریب را این گونه تعریف می کند: «هر آنچه در پرده می بایست می ماند و نهفته می بود، اما آشکارا گشته و به روشنایی آمده است.» فروید این تعریف را تأیید می کند و آن را نقطه ی شروعی عالی برای تحلیل روانکاوانه اش می بیند. این تعریف به وضوح بر ماهیت «پنهان بودن» و سپس «آشکار شدن» تأکید دارد و نشان می دهد که امر غریب چیزی نیست که از بیرون به ما حمله کند، بلکه حقیقتی است که از درون ما سرچشمه گرفته و خود را به ما نشان می دهد. این ایده، پایه و اساس نظریه محوری فروید را تشکیل می دهد که امر غریب را به بازگشت امر سرکوب شده پیوند می زند.

فروید معتقد است امر غریب آن چنان که به نظر می رسد غریب نیست، بلکه اتفاقاً در گذشته برایمان بسیار آشنا بوده. اما انسان بنا به هر دلیلی آن ها را سرکوب کرده و کوشیده فراموششان کند. با این حال، در ذهن انسان هیچ چیزی برای ابد مدفون نمی ماند.

امر غریب: بازگشت امر سرکوب شده به ناخودآگاه

فروید استدلال می کند که امر غریب در واقع چیزی نیست که کاملاً ناآشنا باشد، بلکه دقیقاً «چیزی است که مدتهاست برای روح آشنا بوده و تنها از طریق فرآیند سرکوب از آن بیگانه شده است.» این نظریه، قلب درک فروید از امر غریب را تشکیل می دهد و ریشه های آن را در ناخودآگاه فرد می یابد.

نظریه محوری فروید: آشنایی ازلی و سرکوب

بر اساس تحلیل فروید، تجربه امر غریب زمانی رخ می دهد که پدیده ای از ناخودآگاه به خودآگاه بازمی گردد. این پدیده زمانی بخشی از وجود ما بوده، اما به دلایلی (اغلب به دلیل ماهیت تهدیدآمیز یا ناخوشایندش) سرکوب شده و به عمق روان رانده شده است. هنگامی که این محتوای سرکوب شده، چه به صورت مستقیم و چه به صورت نمادین، دوباره در صحنه خودآگاه ظاهر می شود، حسی از ناآشنایی و تهدید را با خود به همراه می آورد؛ زیرا ما آن را به یاد نمی آوریم، اما ناخودآگاه ما آن را می شناسد. این تضاد بین به یاد نیاوردن و در عین حال احساس آشنایی عمیق، همان چیزی است که حس «غریب» را در ما ایجاد می کند. فروید به این نکته اشاره می کند که این محتوای سرکوب شده می تواند شامل باورها، فانتزی ها، تکانه ها یا تجربیاتی باشد که در مراحل اولیه رشد روانی ما وجود داشته و سپس کنار گذاشته شده اند.

توهم انیمیسم و افکار خرافی گذشته: جاندار پنداشتن اشیا

یکی از مثال های برجسته ای که فروید برای توضیح بازگشت امر سرکوب شده به کار می برد، مربوط به توهم انیمیسم و بقایای افکار خرافی در ناخودآگاه است. در مراحل اولیه رشد بشریت و در دوران کودکی فرد، باور به جاندار بودن اشیا (انیمیسم)، وجود نیروهای ماوراءطبیعه، و تأثیر افکار بر واقعیت (افکار جادویی) امری رایج بود. با رشد تمدن و بلوغ فکری فرد، این باورها اغلب کنار گذاشته شده و به عنوان افکار ابتدایی سرکوب می شوند. اما آن ها کاملاً از بین نمی روند. زمانی که این باورهای سرکوب شده در موقعیت های خاص دوباره فعال می شوند، حسی از امر غریب را برمی انگیزند. مثلاً، حس ترس از عروسک های بیش از حد واقعی یا ربات های انسان نما که رفتارهای انسانی را تقلید می کنند، می تواند ناشی از فعال شدن همان باورهای اولیه به جاندار بودن اشیا باشد. در ادبیات، داستان «مرد شنی» اثر هوفمان، نمونه ای کلاسیک است که فروید به تفصیل آن را تحلیل می کند. در این داستان، شخصیت ناتانیل از زنده بودن عروسکی به نام اُلیمپیا هراسان می شود و این ترس، ریشه های عمیقی در اضطراب های سرکوب شده او دارد.

عقده اخته شدن: ریشه ای عمیق در اضطراب

فروید ارتباط مستقیمی بین «امر غریب» و «عقده اختگی» (Castration Complex) برقرار می کند. او استدلال می کند که ترس از آسیب دیدن چشم یا از دست دادن آن، که در بسیاری از داستان ها و کابوس ها به عنوان نمادی از امر غریب ظاهر می شود (مانند «مرد شنی» هوفمان که در آن مرد شنی چشم کودکان را می دزدد)، در واقع جانشینی برای اضطراب اخته شدن است. در نظریه روانکاوی، عقده اختگی به ترس ناخودآگاه کودک از دست دادن اندام های جنسی خود به عنوان مجازاتی برای میل به والد جنس مخالف اشاره دارد. این اضطراب عمیق و اولیه، حتی پس از سرکوب شدن، می تواند به اشکال نمادین و غیرمستقیم، مانند ترس از آسیب دیدن چشم، به صورت امر غریب بازگردد و حسی از هراس عمیق و غیرقابل توضیح را ایجاد کند. این مثال نشان می دهد که چگونه امر غریب می تواند ریشه های خود را در بنیادین ترین و سرکوب شده ترین ترس های ناخودآگاه ما بیابد.

همزاد و اجبار به تکرار: دیگر ابعاد امر غریب

فروید در بررسی خود از امر غریب، به دو پدیده دیگر نیز توجه می کند که هر دو به نحوی با بازگشت امر سرکوب شده و ریشه های ناخودآگاه در ارتباط هستند: «پدیده همزاد» و «اجبار به تکرار». این دو مفهوم به شکل های مختلف، حسی از شومی، تقدیر و ناآشنایی را در ما برمی انگیزند.

پدیده همزاد (The Double): آینه ای از ایگوی اولیه

یکی از قوی ترین مظاهر امر غریب، پدیده همزاد (The Double) است. همزاد، تصویری دیگر از خود فرد است که گاهی به صورت یک کپی دقیق، گاهی به صورت سایه یا بازتابی در آینه ظاهر می شود و می تواند حسی از ترس و ناامنی را در فرد ایجاد کند. فروید این پدیده را به مراحل اولیه رشد ایگو (خود) پیوند می زند؛ زمانی که ایگو هنوز به طور کامل از دنیای بیرون و از دیگران تمایز نیافته است. در آن زمان، همزاد به عنوان نوعی مکانیسم دفاعی یا «بیمه در برابر تخریب ایگو» عمل می کند، که به قول اتو رنک (Otto Rank)، روانکاو اتریشی، نوعی «انکار پرشور قدرت مرگ» است. اما در مراحل بعدی رشد، وقتی فرد از نارسیسیزم اولیه عبور می کند و ایگو به پختگی می رسد، بازگشت ایده ی همزاد می تواند حسی از امر غریب و تهدیدآمیز ایجاد کند. زیرا این بازگشت، فرد را به یاد مرحله ای از رشد می اندازد که از آن گذر کرده و اکنون به شکلی ناخوشایند ظاهر شده است؛ یادآور از دست دادن مرزهای ایگو و بازگشت به حالتی ابتدایی تر.

اجبار به تکرار (Repetition Compulsion): سرنوشتی مرموز

«اجبار به تکرار» (Repetition Compulsion) پدیده دیگری است که فروید آن را به عنوان منشأ امر غریب مطرح می کند. این مفهوم به گرایش ناخودآگاه افراد به تکرار رویدادها، موقعیت ها، یا افکار (حتی اگر ناخوشایند باشند) اشاره دارد. وقتی فرد به طور ناخواسته خود را در موقعیت های مشابه یا با الگوهای تکراری روبرو می بیند، ممکن است حسی از تقدیر، شومی و کنترل ناپذیری را تجربه کند که این حس، به شدت با امر غریب در هم آمیخته است. این پدیده در کتاب فروید، «ورای اصل لذت» (Beyond the Pleasure Principle) به تفصیل بیشتری توضیح داده شده و نشان می دهد که نیروی «اجبار به تکرار» گاهی آنقدر قدرتمند است که می تواند «اصل لذت» را نادیده بگیرد. این تکرارهای ناگزیر، نه تنها در زندگی روزمره و روابط افراد قابل مشاهده است، بلکه در ادبیات و داستان هایی که قهرمانانشان در چرخه هایی بی امان از حوادث گرفتار می شوند نیز تجلی می یابد و حسی از غریب بودن و عدم کنترل بر سرنوشت را القا می کند. یادآوری این اجبار درونی به تکرار، تجربه ای عمیقاً غریب را برای فرد به همراه دارد.

نقد و بررسی ها و پیوندهای میان رشته ای امر غریب

مفهوم امر غریب، تنها در حوزه روانکاوی باقی نمانده و تأثیرات گسترده ای در دیگر رشته ها داشته است. فروید در جستار خود، دیدگاه ارنست ینتش را مورد نقد قرار می دهد و این مفهوم در ادبیات، هنر، و حتی کمدی نیز بازتاب می یابد. همچنین، برخی نظریه پردازان معاصرتر، مانند ژولیا کریستوا، نیز به این مفهوم از زوایای جدیدی نگریسته اند.

دیدگاه ارنست ینتش: ابهام فکری یا سرکوب شده؟

قبل از فروید، ارنست ینتش (Ernst Jentsch)، روانپزشک آلمانی، در سال ۱۹۰۶ مقاله ای با عنوان «در باب روانشناسی امر غریب» نوشت. ینتش امر غریب را اساساً ناشی از «ابهام فکری» و «تردید» می دانست؛ به این معنی که وقتی نتوانیم تشخیص دهیم چیزی زنده است یا مکانیکی، واقعی است یا توهمی، این حس غریب در ما ایجاد می شود. او داستان «مرد شنی» هوفمان را نیز از همین منظر تحلیل می کند و ترس ناتانیل از زنده بودن عروسک را به تردید او در ماهیت اُلیمپیا نسبت می دهد. فروید اگرچه به مقاله ینتش ارجاع می دهد، اما رویکرد او را ناکافی می داند. او معتقد است که ابهام فکری تنها یک جنبه از امر غریب است و ریشه های عمیق تر آن در ناخودآگاه و بازگشت امر سرکوب شده قرار دارد. برای فروید، امر غریب نه تنها از عدم قطعیت فکری، بلکه از فعال شدن محتویات ناخودآگاه که زمانی آشنا بوده اند و اکنون به دلیل سرکوب، ناآشنا و تهدیدآمیز شده اند، سرچشمه می گیرد.

امر غریب در ادبیات و هنر: تبلور ترس های پنهان

امر غریب حضوری پررنگ در ادبیات و هنر، به ویژه در ژانرهای گوتیک، داستان های ارواح و سینمای وحشت دارد. نویسندگان و هنرمندان به کرات از این مفهوم برای ایجاد حس تعلیق، وحشت و اضطراب در مخاطب استفاده کرده اند. خانه های خالی و متروکه که زمانی پر از زندگی بوده اند اما اکنون پژواک گذشته اند، عروسک هایی که به شکلی وهم انگیز شبیه انسان هستند اما فاقد روح، یا بازگشت ناگهانی شخصیت هایی که گمان می رفت مرده اند، همگی مظاهری از امر غریب در داستان ها هستند. در سینما، ربات های انسان نما که بیش از حد واقعی به نظر می رسند اما در جزئیاتی ریز ترسناک می شوند، یا محیط هایی که باید امن باشند اما به طرز مرموزی تهدیدآمیز جلوه می کنند، نمونه هایی از کاربرد این مفهوم برای برانگیختن ترس های ناخودآگاه تماشاگر است. این حضور در هنر نشان می دهد که مفهوم امر غریب تا چه حد به عمق تجربه انسانی از ترس و روان ما نفوذ کرده است.

پیوند امر غریب با کمدی: پارادوکس هیچ

آلنکا زوپانچیچ، فیلسوف و روانکاو اسلوونیایی، به رابطه پارادوکسیکال و شگفت انگیز بین امر غریب و کمدی اشاره می کند. او استدلال می کند که این دو پدیده عاطفی، از جنبه های فراوان بیش از آنچه می توان انتظار داشت به هم نزدیک هستند. هر دو با مفهوم «هیچ» (nothing) سروکار دارند؛ کمدی اغلب به «مادیت فروکاستنی هیچ» اشاره می کند، در حالی که امر غریب با «مادیت شبح آسا» و تولید «اُبژه های امکان ناپذیر» در ارتباط است. زوپانچیچ با ارجاع به تعریف مشهور هنری برگسون (Henri Bergson) از امر کمیک به عنوان «چیزی مکانیکی که قشر رویی زندگی است»، نشان می دهد که این تعریف به خوبی می تواند برای امر غریب نیز به کار رود، و بالعکس. هر دو پدیده، به طریقی، سرشت پنهان و غیرانسانی یا مکانیکی وجود را آشکار می سازند و با خطی ظریف از هم جدا شده اند، خطی که گاه تشخیص آن دشوار است. این قرابت میان امر کمیک و امر غریب، خود کمیک و هم غریب به نظر می رسد، چرا که در ظاهر متضاد، اما در ریشه ها به هم گره خورده اند.

کورا و مادرانگی: بازگشت به ریشه های آغازین

ژولیا کریستوا، فیلسوف و نظریه پرداز فرانسوی، مفهوم «کورا» (Chora) را از فلسفه افلاطون وام می گیرد و آن را به «فضای مادرانه آغازین» و «ظرفی اولیه» که کودک را دربر می گیرد، پیوند می زند. فروید نیز در تحلیل خود از امر غریب، به تصورات هولناکی مانند ترس از زنده به گور شدن اشاره می کند که می تواند استحاله «فانتزی درون-زهدانی» باشد؛ یعنی بازگشتی به آن فضای آغازین و مادرانه. این حس دلتنگی برای خانه (Homesickness) یا غم غربت که دور از وطن تجربه می شود، در حقیقت به اضطراب جدایی از مادر و کورا پیوند می خورد. امر غریب می تواند یادآور از دست دادن آن وحدت آغازین با مادر و بازگشت به وضعیت از هم گسیخته و ناامن باشد. این بعد از تحلیل، نشان می دهد که امر غریب چگونه می تواند عمیق ترین ریشه های خود را در تجربه بنیادین و پیشازبانی فرد در آغوش مادر و فضای آغازین وجودی او بیابد و از دست دادن آن پیوند، به حسی غریب و اضطراب آور منجر شود.

اهمیت و تداوم مفهوم امر غریب در دنیای امروز

با گذشت بیش از یک قرن از نگارش مقاله «امر غریب» توسط زیگموند فروید، این مفهوم نه تنها کهنه نشده، بلکه با پیشرفت های تکنولوژیکی و تغییرات فرهنگی، ابعاد جدیدی یافته و همچنان مرتبط و کاربردی باقی مانده است. درک امر غریب به ما کمک می کند تا بسیاری از ترس ها و اضطراب های ناخودآگاه جمعی و فردی را در دنیای پیچیده امروز بهتر بشناسیم و تحلیل کنیم.

تداوم و اهمیت این مفهوم در عصر حاضر به وضوح در مواجهه ما با تکنولوژی های نوین دیده می شود. ربات های انسان نما، هوش مصنوعی، و واقعیت مجازی، مرزهای بین آشنا و ناآشنا، زنده و مکانیکی، واقعی و شبیه سازی شده را کم رنگ کرده اند. هرچه یک ربات انسان نما بیشتر شبیه انسان باشد، اما در عین حال فاقد برخی ویژگی های حیاتی انسانی باشد (مانند حالات چهره کاملاً طبیعی یا حس های واقعی)، حس «امر غریب» را در ما برمی انگیزد. این پدیده، که گاهی «دره غریب» (Uncanny Valley) نامیده می شود، نشان می دهد که نظریه فروید تا چه حد در تحلیل واکنش های روانشناختی ما به پیشرفت های تکنولوژیک کارآمد است. این ربات ها، در واقع همان عروسک های جاندارپنداشته شده ای هستند که فروید در مقاله خود به آن ها اشاره می کند، اما در قالبی پیشرفته تر و معاصر.

علاوه بر تکنولوژی، «امر غریب» در تحلیل های فرهنگی و اجتماعی نیز نقش حیاتی دارد. بازگشت ایدئولوژی ها یا نمادهای سرکوب شده از گذشته، ظهور ناگهانی رویدادهای غیرمنتظره که حس «تقدیر» یا «اجبار به تکرار» را القا می کنند، یا حتی مواجهه با ابعاد پنهان و تاریک خود و جامعه، همگی می توانند به تجربه امر غریب منجر شوند. درک این مکانیزم روانشناختی به ما کمک می کند تا پیچیدگی های روان انسان را، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی، عمیق تر درک کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که چرا برخی پدیده ها با وجود آشنایی ظاهری، حسی از هراس و بیگانگی را در ما ایجاد می کنند. قدرت تبیین کنندگی این جستار فروید در روشن ساختن این ترس های بنیادین و ناخودآگاه، آن را به اثری بی زمان و همواره مهم تبدیل کرده است.

امر غریب، نه کاملاً ناآشنا، بلکه چیزی است که آشنایی آن در عمق پنهان شده بود و حال به طرزی نامنتظر خود را نشان می دهد.

نتیجه گیری

جستار «امر غریب» زیگموند فروید، پنجره ای عمیق به سوی پیچیدگی های روان انسان و مکانیزم های ناخودآگاه آن می گشاید. این مفهوم محوری، پدیده ای را توصیف می کند که در آن امر آشنا به دلیل سرکوب و بازگشت ناگهانی به خودآگاه، به حسی از ترس، اضطراب و ناآشنایی مرموز تبدیل می شود. از ریشه های زبانی واژه «Unheimlich» و دوگانگی معنایی آن، تا پدیده «همزاد»، «اجبار به تکرار»، و ارتباط آن با «عقده اختگی»، فروید نشان می دهد که این غریب بودن، ریشه در آشنایی عمیق و سرکوب شده دارد. این مفهوم، همچنان در تحلیل فرهنگ، ادبیات، هنر، و حتی تکنولوژی های پیشرفته در دنیای امروز، ابزاری قدرتمند و روشنگر باقی مانده است و به ما یاری می رساند تا با ترس ها و اضطراب های ناخودآگاه خود و جامعه بهتر روبرو شویم.

مطالعه «خلاصه کتاب امر غریب فروید» راهی است برای شروع درک این مفهوم پیچیده. برای کاوش عمیق تر در این دنیای روانکاوانه و آشنایی با دیدگاه های خود فروید و دیگر نظریه پردازان، توصیه می شود به مطالعه نسخه کامل کتاب «امر غریب» بپردازید و در مورد پدیده های «غریب» در زندگی روزمره خود و اطرافتان بیشتر بیندیشید؛ شاید آن ها نیز بازتابی از امر آشنای سرکوب شده باشند.

تهدید به اختگی، مشخصاً حس خشونت آمیز و مبهم به خصوصی را ایجاد می کند و این حس چیزی است که تأثیر شدید تصور از دست دادن اندام های دیگر نیز از آن منشأ می گیرند.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب امر غریب زیگموند فروید | تحلیل عمیق Das Unheimliche" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب امر غریب زیگموند فروید | تحلیل عمیق Das Unheimliche"، کلیک کنید.