وقتی رقص خرس و خرگوش به اعتبار سینمای کودک لطمه زد!
«فیلمهای کودک وقتی به رونق رسید، یک عده آدمی که کارشان این نبود، فکر کردند اگر در فیلمهایشان یکی دو تا خرس و خرگوش برقصانند و دو سه ترانه و آواز بگذارند، فیلم کودک ساخته اند و از بازار گرم سینمای کودک بهره بردهاند و همین به اعتبار و جذابیت سینمای کودک لطمه زد.»
این جملات بخشی از اظهارات زندهیاد فرشته طائرپور تهیهکننده و نویسنده فعال سینمای کودک است که ۲۶ مرداد ماه سه سال قبل به دلیل عوارض ناشی از کرونا از دنیا رفت.
این هنرمند که بواسطه تهیهکنندگی فیلمهای شاخصی چون «گلنار»، «پاتال و آرزوهای کوچک»، «مدرسه پیرمردها» و…. در عرصه سینمای کودک یکی از تاثیرگذاران بود و همواره دغدغه کودکان این سرزمین را داشت، ۱۴ سال قبل به بهانه اکران فیلم «نخودی» گفتوگویی با فیلوپ داشت که امروز به بهانه سالروز درگذشتاش آن رابازنشر میدهیم، گفتوگویی که همچنان درباره وضعیت سینمای کودک تازگی دارد و نشان میدهد این درد کهنه، همچنان مرهمی پیدا نکرده است.
مشروح گفتوگوی فیلوپ با فرشته طائرپور درباره وضعیت سینمای کودک در این لینک قابل خواندن است.
و در ادامه مروری داریم بر بخشی از اظهارات فرشته طائرپور به امید گوش شنوایی برای وضعیت اکران سینمای کودک و ساخت فیلمهای مناسب کودکان و نوجوانان.
این جملات را در ادامه میخوانیم:
*** باید برای کودکان براساس موقعیتهای خاصشان برنامهریزی کرد. اگر بدون توجه به شرایط آنها فیلم بسازیم یا نمایش بدهیم کار بیهودهای کردهایم. یک بزرگسال برای دیدن فیلم، تابستان و زمستان ندارد؛ اما کودک دارد. تابستان برای کودکان یعنی همراهی با خانواده، زمستان یعنی در اختیار مدرسه…تابستان یعنی بیداری بیشتر و خواب کمتر، زمستان یعنی سر شب خوابیدن…به اینها اضافه کنید ایام امتحانات را، بی علاقگی برخی مدیران مدرسه را، مشکلات اقتصادی خانوادهها را و… برای من خیلی عجیب است که مدیریت سینمایی چه در حوزه دولت و چه در حوزه فارابی همچنان به جشنواره کودکش اهمیت میدهد و برای آن برنامهریزی و هزینه میکند ولی اصلا نظارت و حمایتی در اکران فیلمهای کودکان ندارد. در حالیکه کسی که مدیریت جشنواره کودک را برعهده می گیرد، حتما باید عضو شورایی باشد که برای تولیدات کودک به طور متمرکز برنامهریزی می کند، حتما باید عضو ستادی باشد که درباره اکران فیلمهای کودکان تصمیم میگیرد … بگذریم که در حال حاضر اصلا چنین شورا و ستادی وجود ندارند. مدیران عالیرتبه به قدری دایره “خودی”هایشان را تنگ کردهاند و مسوولان اجرایی را یکی پس از دیگری حذف کرده اند که حالا آدم کم آورده اند و به هر مسوولی چندین مسئولیت داده اند.
دبیر جشنواره کودک می تواند گرفتار دبیری باقی جشنوارهها هم باشد و برای همین تاثیر جشنواره کودک بر حال و احوال تولید و اکران فیلم های کودکان چندان بیشتر از “جشنواره کوثر” یا “جشنواره پلیس” نیست.
*** چندی قبل با آقای میرعلایی (مدیرعامل وقت فارابی) صحبتی داشتم و قرار شد ستادی در فارابی برای سینمای کودک تشکیل شود. هنوز نمیدانم چقدر فیلمسازان کنار کشیده از این نوع سینما حوصله خواهند کرد که برگردند و به اتفاق چهره های تازه این عرصه کاری انجام دهند. البته چندی پیش مدیریت سیما فیلم، تمام کسانی را که در عرصه سینمایی کودک فعال بودند دور هم جمع کرد و اعلام آمادگی نمود که از تولید فیلم های کودک حمایت کند. تقریبا همه بودند. مردان سینمای کودک با موهای سپید شده یا سرهای طاس و زنان سینمای کودک به مرز مادر بزرگی رسیده . امیدوارم ستاد فارابی هم حداقل همان تاثیر روانی را برای شروع داشته باشد و امیدوارم این جلسات و هماهنگیها منجر به تولید آثار خوب برای بچه ها شود.
*** دوره غلبه سلیقه گیشه دارد تمام میشود. به نظر می رسد مردم که معمولا و به حق سینما را بعنوان یک تفریح نگاه میکنند، بخاطر انباشتگی و همزمانی اکران فیلمهای باصطلاح کمدی و مشابه ، به اشباع رسیدهاند و دارند پس می زنند. قابل پیش بینی بود که وقتی در هفتههایی متوالی فیلم هایی از یک نوع ، با بازیگران تکراری اکران شوند ، به دلزدگی مخاطب برسیم. حتی اگر میان این فیلمها فیلم خوبی هم وجود داشته باشد، میسوزد.
عدهای فکر کردند اگر یکی دو تا خرس و خرگوش برقصانند فیلم کودک ساختند
** البته این بلایی است که بر سر سینمای کودک هم آمد. فیلمهای کودک وقتی به رونق رسید، یک عده آدمی که کارشان این نبود، فکر کردند اگر در فیلمهایشان یکی دو تا خرس و خرگوش برقصانند و دو سه ترانه و آواز بگذارند، فیلم کودک ساخته اند و از بازار گرم سینمای کودک بهره برده اند…و همین به اعتبار و جذابیت سینمای کودک لطمه زد.
** مساله بحران اقتصادی در سینما صرفا مال ایران نیست. در امریکا هم که بزرگترین صنعت سینما را دارد این بحران از چند سال پیش پا گرفت، اما هوشیاری طراحان و حامیان این سینما راهکارهای متفاوتی برای آن پیدا کرد. اتفاقا یکی از راهکارها ، بازگشت به ساخت فیلم های کودک با تعاریف امریکایی آنست. فیلم هایی که دوازده سالگی انسان ها را مخاطب قرار می دهند و جوهر اصلی شان همان مولفه های افسانه های بشری است که از پیروزی خیر بر شر، عشق شاهزادهها به قهرمانان فقیر و… قصه میگویند. بهترین مثال فیلمهای پرفروش “آواتار” و “آلیس در سرزمین عجایب” است.
یادش گرامی
پایان خبر فیلوپ
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "وقتی رقص خرس و خرگوش به اعتبار سینمای کودک لطمه زد!" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "وقتی رقص خرس و خرگوش به اعتبار سینمای کودک لطمه زد!"، کلیک کنید.