«محرم» به روایت یک اسیر

یک آزاده دفاع مقدس گفت: به دلیل اینکه اسم من و چند تن دیگر از همرزمانمان در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده بود افسران بعثی ما را «جهیزیه صدام» مینامیدند و میتوانستند هر بلای سر ما بیاورند.
سرهنگ آزاده هوانیروز محمدابراهیم باباجانی در گفتوگو با فیلوپ، درباره محرم و اسارت بیان کرد: در ابتدای آغاز جنگ تحمیلی به اسارت در آمدم و من را نیروهای بعثی حاضر به ثبت نام من در فهرست اسرای ایرانی نشدند. به همین دلیل در زندان الرشید و ابوغریب همراه سایر زندانیان سیاسی عراق بودیم.
وی افزود: به دلیل اینکه اسم من و چند تن دیگر از همرزمانمان در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده بود ما را «جهیزیه صدام» مینامیدند چراکه افسران بعثی هر مدل برخوردی که دوست داشتند را میتوانستد نسبت به ما اعمال کنند حتی بارها به مرگ تهدید شدیم.
این خلبان آزاده با اشاره به سالهای نخست اسراتش توضیح داد: در اسارات بودم که نخستین ماه محرم فرا رسید. ما توانستیم با پارچههای تیره و مشکی که در اختیار داشتیم فضای زندان را محرمی کنیم ولی چند ساعت بعد زندانبانها تمامی پارچهها برداشتند تا هیچ نمادی از عزاداری دربندهای عمومی و تک نفره وجود ندشاته باشد و ما را کتک زدند.
باباجانd در پایان خاطرنشان کرد: البته این سختگیریها برای سالهای نخست اسارت بود و رفته رفته با پیروزی در عملیاتها و افزایش اسرای عراقی در ایران فشارها کمتر شد. یاد میآید روز آخری که قرار بود از زندان عراقیها آزاد شویم مسئول عراقی که نما را نگهداری میکردند، عنوان کرد که از دست ایرانیها آزاد میشویم.
پایان خبر فیلوپ
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "«محرم» به روایت یک اسیر" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "«محرم» به روایت یک اسیر"، کلیک کنید.